آتنا جانآتنا جان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

✿سفر زندگيِ آتنا✿

azizzzam

1

من از تماشاته که خستگیم میره

کسی تو قلب من جاتو نمیگیره2

قلب

نهم اردیـبـهـشـتـی دیگـر و تولـد ِ ماهـکِ خانه

    لبخند میزنی و باز بهشت می شود فصل بهار می رسد، اردیبشهت می شود   خــبـــر خـــبـــر !!! آتنا خانومیه ما 6 سال از روزای شیرینِ زندگیشو پشت سر گذاشت.  امروز یه جشن خودمونی داریم   عکس تولد سالهای قبلِ آتنا توی ادامه ی مطلب      عزیزم همیشه شاد و خندون ببینمت خیلی دوووسِت داریم ...
9 ارديبهشت 1394

خداحافظ تابستون 93...

      حواست هست یک تابستان دیگر هم گذشت..،حالا باید دوباره دل خوش کنیم به آمدن پاییز،یک پاییز خوشرنگ،به پاییزی که دلت نگیرد وغروبش غم نداشته باشد ..توی کوچه و پس کوچه هایش بغض نباشد،پاییزی که مهر و آبان و آذرش تو را یاد هیچ خاطره خیسی نیاندازد ..یک پاییز دوست داشتنی که شاید مال من و تو باشد،میمانیم به امید پاییزی كه نه از فاصله خبری باشد نه ازدرد.نه از زخم نه از جنگ نه از فقر،به امید پاییزی که وقتی به آخر رسید جوجه ای از جوجه هایمان کم نشده باشد..به اميد صلح...به اميد عشق....به اميد شیرین ترین لبخند ها.. ...
31 شهريور 1393

تــــولدت مبارکـــ گلــِ من ◕ ‿-

    پنج سال گذشت، چقدر زود گذشت، چه شیرین گذشت... آتنا امشب شمع های تولد پنج سالگیشو فوت میکنه   دختر کوچولوی پنج ساله ی ما حالا دیگه حسابی بزرگ شده ماشااله،امسال تصمیم داره تولدشو توی مهد با دوستاش باشه فرصت نشد یه پست کامل رو واسه تولد بنویسم ببخشیـــد عزیزم خیلی زود جبران مــبـکنم       آرزویم این است دلت خوش باشد نرود لحظه ای از صورت ماهت لبخند نشود غصه دمی نزدیکت لحظه هایت همه زیبا باشند از خدا می خواهم که تو را سالم و خوشبخت بدارد همه عمر و نباشی دلتنگ  گل کوچولوی من تولدت ...
9 ارديبهشت 1393
3975 13 23 ادامه مطلب

مـــاهِ مـــَن ツ

            سفره هفت سینم را می چینم تا بهار را در اردی بهشت تحویل بگیرم... آغاز سال جدید من از اردی بهشت است... اردی بهشتی که نه مانند فروردین زمستانی است و نه مانند خرداد تابستانی... ماهی ست خالص و خاص در قلب بهار بدون هیچ گرایشی... و این است اعتدالی ترین بهار...   پـــ .نـــ : این عکس تولد  4 سالگیه آتناس اردیبهشت 92 ...
2 ارديبهشت 1393

☂ اولین و آخرین برف پاییزیه سال 92 شهرمون ☂

خیلی غافلگیرکننده! صبح 28 آذر بیدار شدیم برف همه جا رو سفید پوش کرده بود و خیلی اتفاقی ساعت 8:30 پارک کوهستان بودیم! از ته دل خندیدنهای آتنا خانومی نشون از این بود اونم عاشق برف و زمستونه                                   اینم عکس عشق کوچولومون توی بهمن ماه سال89    -پنجشنبه 92/10/12 ...
12 دی 1392